بررسی تحلیلی عنصر حادثه در رمان غریبه در شهر غلامحسین ساعدی و رمان الوشم عبد الرحمن مجید الربیعی

دکتر عباس داوي یوسف

گروه زبان فارسی، دانشکده زبان ها، دانشگاه بغداد، بغداد، عراق

حادثه، به‌عنوان یکی از ارکان بنیادین در روایت، مجموعه‌ای از کردارها و رویدادهایی است که پیوندی عمیق با شخصیت‌پردازی، پیرنگ و مضمون دارد و نقشی کلیدی در شکل‌دهی به ساختار داستانی ایفا می‌کند. این پژوهش به بررسی تطبیقی ميان دو اثر برجسته‌ي ادبیات فارسی و عربی؛ یعنی رمان‌های غریبه در شهرِ غلامحسین ساعدی و الوشم(1) نوشته‌ي عبدالرحمن مجید الربیعی و با استفاده از روش‌های توصیفی ـ تحلیلی و مقایسه‌ای، به تحلیل انواع حادثه، نقش آن در روایت‌پردازی و تأثیر آن بر مفاهیم اجتماعی و سیاسی موجود در هر دو رمان می‌پردازد. در رمان غریبه در شهر، حادثه به‌عنوان نمادی از مقاومت و هویت ملی در برابر استعمار روسیه جلوه می‌کند و در بستر تاریخی خود، وقایع مرتبط با مبارزه، ایثار و فداکاری را به‌تصویر می‌کشد. در مقابل، عنصر حادثه در الوشم، نقش عاملی درونی و روان‌شناختی را برعهده دارد که شکست، سقوط اخلاقی و سرگشتگی سیاسیِ شخصیت اصلی را نمایان می‌سازد. نتایج نشان می‌دهد که هرچند هر دو اثر به‌ نحو مؤثری از عنصر حادثه در تعداد فراوانی رویدادها، بهره برده‌اند، اما نحوه‌ی پردازش و کارکرد آنها، بازتاب‌دهنده‌ي تفاوت‌های عمیق فرهنگی و اجتماعی ایران و عراق در دوره‌های زمانی مورد بحث است. این پژوهش با تأکید بر ساختار روایت، پیچیدگی‌های حادثه و ارتباط آن با مضمون، تصویری چندوجهی از تأثیر حادثه بر روایت‌های داستانی را  ارائه می‌دهد و افق‌های جدیدی برای مطالعات تطبیقی ـ تحليلي در ادبیات فارسی و عربی می‌گشاید.

واژگان کلیدی: ادبیات داستانی، عنصر حادثه، غریبه در شهر (غلامحسین ساعدی)، الوشم (عبدالرحمن مجید الربیعی).

  • الوَشم: خال‌کوبی، خال سوزنی، خال‌کوبیدن.

 

مقاله کامل (اینجا کلیک نمایید)

 

 چکیده بالا بخشی از مقاله ای است که در دهمین کنفرانس بین المللی بررسی مسائل جاری زبان ها، زبان شناسی، ترجمه و ادبیات (WWW.TLLL.IR) ، 14-13 بهمن 1403،  اهواز، پذیرفته شده است.